بخشش قدم به قدم: یادداشت های آموزشی
چگونه عنوان « بخشش قدم به قدم» را یاد بدهیم؟
ین عنوان چه برای کسانی که ایمان دار هستند ویا هنوز ایمان دار نیستند تهیه شده (برای همین ما مراجعه به کتاب مقدس برای این سربرگ نگذاشته ایم). ازاینرو، مطلب به طور کامل بر بخشیدن تمرکز میکند تا جایی که هیچ جایی از آسیب باقی نمیماند. و درمورد اینکه چه چیزی را باید ببخشیم بحث نمیکنیم بلکه با خواندن محتوا، خیلی از مردم تشویق به بخشیدن شده اند. خیلیها از تئوری سود میبرند وهدف مهم این است که مردم این را در زندگیهایشان اجرا کنند تا آزادی را تجربه کنند.
درخواستهای احتمالی:
- فردی که قبلا تجربه خواستن از رهایی از زخمهای گذشته را داشته است (پیشنهاد میکنیم اول عنوان بخشش را حداقل تا ۵ قدم اول بخوانید. اینطور متوجه میشود که چکار باید کند)
- در گروههای کوچک یا کلیساهای خانگی. (اول شما این سربرگ را انجام دهید و بعد یک نفر را در حالی که بقیه دارند این روند را میبینند به سمت بخشش هدایت کنید)
- ویدادهای بزرگ تر برای تمرین در کلیساها (مطمئن شوید به اندازهٔ کافی با خودتان یاور برای هدایت مردم برای این روند آورده اید).
با گروههایی که ایمان ندارند به عنوانه توسعه و کمک رسا بیشتر استفاده کنید
هرچه گروه، همدیگر را بشناسند و به یک دیگر اعتماد کنند، برای مردم راحت تر است که درمورد دردهایشان صحبت کنند. این همیشه فکر خوبی است که این سربرگ را با گروهها انجام دهید.
بخشش شامل چه چیزهایی نیست
چون زمان تنگ است و ما میخواهیم در مورد قسمتهای مثبت بخشش تمرکز کنیم، ما این را در این سربرگ نگنجانده ایم. ولی مهم است که شما سو تفاهمها را در مورد اینکه بخشش چه هست و چه نیست و چیزهایی مانع مردم برای بخشیدن است را برطرف کنید.
- ببخشش به معنی مصالحه نیست
آشتی و باز سازی یک رابطه ممکن است اصلا امکان پذیر نباشد. به عنوان مثال، چون ان شخص تمایلی ندارد، یا خارج از زندگی شماست، بخشش همیشه ممکن است (مصالحه کردن یعنی ۲ یا بیشتر به صورت متقابل از هم عذر خواهی کنند ).
- بخشش به معنی فراموش کردن نیست. فراموش کردن غیر ممکن است ولی بعد از بخشیدن، درد ان خاطره از یاد میرود.
- بخشیدن به این معنا نیست که مثل قبل به ان شخص اعتماد کنید. خیلی کار عاقلانه ای است که مرز امنی بین خودتان و آن شخص بنا کنید (داستان گیتار را بخوانید).
- بخشیدن به این معنی نیست که چیزی را لاپوشانی کنید.
- بخشیدن به معنی گفتن «چیز مهمی نیست» نیست.
- بخسیدن به معنی ضعیف بودن نیست.
- بخشیدن به این معنی نیست که لزوما شما اقدامات قانونی نمیکنید.
داستان خیالی : گیتارت رابه من قرض بده.
فرض کنید شما یه گیتار دارید و من به شما میگویم: میشود لطفا گیتارت را به من برای ۱ روز قرض بدهید؟ و شما جواب میدهید: البته! فقط مراقبش باش. روز بعد من گیتار را با خراشهای بزرگ رویش بر میگردانم. بعد میگویم «خوب این اتفاق افتاد چون من بچه دارم ولی صدایش مثل قبل است.» شما عصبانی و ناراحت میشوید ولی بالاخره تصمیم میگیرید که من را ببخشید چون عصبانی ماندن از من چیزی را تغییر نمیدهد.
هفته بعد دوباره از شما میپرسم «میتوانم گیتارت را قرض بگیرم؟»
این گیتار شماست و اختیارش را دارید که آیا به من بدهید یا نه. شما من را بخشیدید ولی چون میدانید من مراقب گیتار شما نیستم پس تصمیم میگیرید که دوباره گیتارتان را به من ندهید.
یاد دادن این سربرگها با کار آمدترین روش
- به همه یک کپی از این سربرگ بدهید. شما میتوانید ۲ تا کپی همراه با چالشی که باید در باره ان دعا و فکر کنند، به شخص مورد نظر بدهید. ویا به زبان مادری یک برگه بهشان بدهید.
- بگذارید شرکت کنندها این برگه را قسمت به قسمت بخوانند. بعد از هر قسمت مکث کنید و سوال بپرسید و یا کمی نشان یا تصور به این متن اضافه کنید.
- حواستان به زمان باشد و مطمئن شوید که وقت کافی برای قسمت «بررسی خود» بگذارید.
- مردم مفهوم را بهتر درک میکنند ویااجازه دهید خودشان روند را تجربه کنند یا ببینند که شما کسی را بسمت بخشیدن هدایت میکنید.
کسی را به سمت بخشش هدایت کردن به تجربه نیاز دارد مخصوصا اگر در مقابل یک گروه ادم باشد. فقط زمانی این کار را انجام بدهید که احساس راحتی میکنید و میدانید دارید چه کار میکنید! از کسانی که به شما آموزش میدهند بخواهیدکه شما را آماده کنند.
نشانه های خوب و تصورات: قدم به قدم با این سربرگ
بعد از اولین قسمت (بعد از راهنما)
خوب است که بعد از هر قسمت یک مثال کوچک بزنید. به عنوان مثلا: «شما به یک دوست یک رازی را گفته اید ولی او شایعه درست کرده و به بقیه راز شما را گفته است. و شما خیلی عصبانی میشوید.» ولین واکنش (اشتباه): «احساس میکنید دیگر نمیتوانید به کسی اعتماد کنید.» و دیگر مسائل عمیقتان را با کسی به اشتراک نمیگذارید. شما یک دیوار به منظور محافظت از خودتان، بین دیگران و خودتان میسازید. ولی درواقع دارید با ایزوله کردن به خودتان آسیب میزنید. دومین واکنش اشتباه: شما میخواهید از او انتقام بگیرید و بگذارید او هم کاری که با شما کرده را تجربه کند. سعی میکنید با انجام دادن اینکار انتقام بگیرید. شما مدام دارید به این موضوع فکر میکنید و اصلا رها نیستید و در نهایت بر رو خودتان گناه تلمبار میکنید.
بعد از قسمت دوم. (بخشش چیست؟)
سوال بپرسید و سوتفاهمها را برطرف کنید. ممکن است بخواهید بعضی از نکات ان قسمت را به اشتراک بگذارید «بخشش چه چیزی نیست» (بالا را ببینید). مخصوصا تفاوت بین بخشش و صلح کردن یه بحث جدید و مفید است.
بعد از سومین قسمت ( بخشهای بخشش)
حتما بعد از این قسمت مکث کنید و بپرسید «کدام یک از این ۵ قسمت برای شما از همه سخت تر است؟»بگذارید همه جواب بدهند. این به مردم کمک میکند که بفهمند اینها شخصا برایشان چه معنی هایی میدهد.
این ایده ی خوبی هم هست که مثال های کوچک بزنید و برگردید عقب و تصویر سازی بکنید:
- من یه چیز شخصی به دوستم گفتم و او به همه گفت بدون اینکه از من اجازه بگیرد.
- من واقعا عصبانی هستم و خجالت میکشم چون الان همه درباره ان موضوع میدانند.
- کارش اشتباه بود که شایعه سازی کرد و به همه بدون اینکه از من اجازه بگیرد گفت.
- شروع میکنم به دعا:«خدا، الان بعنوان شاکی به پیش تو آمده ام و دوستم را به عنوان متهم پیش تو میاورم: او شایعه درست کرد و راز من را به بقیه گفت بدون اینکه از من سوال کند
. من واقعا عصبانی و شرمسارم.»
- الان دعا میکنم:
«خدا. من تمام این موضوع رو به دستان تو می سپارم و خودم را از ان آزاد میکنم. من دیگر او را قضاوت نمیکنم و دوستانم را میبخشم.»
بعد از چهارمین قسمت ( آوردن متهم بی عدالتی به درگاه خدا)
اغلب ایمان داران تاحالا اصلا با خدا اینگونه صحبت نکرده اند و برایشان عجیب است شما میتوانید نکات زیر را استفاده کنید. اگر من از شما بپرسم« آیا قبول دارید که خدا قاضی است»؟ اغلب تایید میکنید. ولی اگر از شما بپرسم «این در زندگیهایتان چه معنی میدهد؟ » احتمالا جواب زیادی نداشته باشید بجز «یه روز بعد از اینکه بمیرم، جلو خدا میایستم و او مراقضاوت میکند». درست است! ولی اینکه خدا قاضی است بیشتر از این حرفاست! درخواست خاصی برای این هست: و حق این را داریم که متهمهای بی عدالتی را نزد خدا ببریم و با او در جایگاه یه قاضی تعامل کنیم. اگر تاحالا انجامش نداده ایم یعنی ما این وجه از خدا را هنوز به طور کامل درک نکرده ایم.
بعد از قسمت پنجم (نشانهای بیشتر)
توضیحات ممکنه در مورد آن نشان ها:
- استفاده از کمک یک یاور
- مشکل اینجاست خیلی از آدم ها یاور خوبی نیستند. ۳ جواب های متداول از طرف یه یاور بد:
- شما بهشان بگویید که چه اتفاقی افتاده و چه کاری کرده اید و انها شروع میکنند به قضاوت کردن. «چی؟! این کار را کردی؟! چه حماقتی!»
مرسی! پس من دیگر با شما چیزی را درمیان نمیگذارم. - به عنوان مثال درمورد دوست دختر سابقتان که از او آسیب دیده اید صحبت میکنید و اوشروع میکند به شرح دادن یک داستان مشابه از زندگی خودشان. یک داستان مشابه که آنها هم از دوست دخترشان آسیب دیده است. حتی ممکن است نظر بدهند: «میدانی چیست؟ همه زنها همین طوری هستند.»
این برای من مفید نیست. فقط همه چیز را بد تر میکند. - بعضی ها کلی احساس دلسوزی میکنن «چیزی که تجربه کردی خیلی سخت است، حتما خیلی به تو آسیب زده است، بگذار بغلت کنم، این خیلی بد است،».
خوب یکم احساس دلسوزی خوب است ولی این به تنهایی کمکم نمیکند تا از درد رها بشوم.
- یک یاور خوب سر تا پا گوش است و قضاوت نمیکند بلکه مهربانانه کمک میکند که این سختی را پشت سر بگذارید و با خدا ارتباط بگیرید. اینطوری رهای پیدا میکنید. (سربرگ وظایف یه یاور را بخونید).
- یک یاور خوب سر تا پا گوش است و قضاوت نمیکند بلکه مهربانانه کمک میکند که این سختی را پشت سر بگذارید و با خدا ارتباط بگیرید. اینطوری رهای پیدا میکنید. (سربرگ وظایف یه یاور را بخونید).
- ممکن است داستانِ خصوصی تعریف کنید از اینکه ان موضوع چطور در زندگیتان دیده می شود.
- به بخشش محکم چسبیدن
- خیلی خوب است که چیزی مثل داستان تخیلی تعریف کنید. مثلا:
- شما در حال اتمام مدرسه هستید و فارق التحصیلی از راه میرسد. به والدینتان درموردش میگوبید و دعوتشان میکنید پدرتان میگوید: «البته که میایم.»
در روز فارق التحصیلی همه لباس پوشیده اند و همه دوستان شما با خانواده هایشان هستند ولی چه کسانی هنوز نیامده اند؟ پدر شما، شما ناراحت هستید. بعدا تصمیم میگیرید که که از این احساسات رها بشوید و پدرتان را از طریق قدمهای بخشش بخشید.
ولی بعدا میفهمید که این یک رفتار رایج برای پدرتان است: چیزی را قول میدهد بعد به ان عمل نمیکند. وقتی واقعا به حضور او نیاز داشتیدو سرش شلوغ بود. حالا برای نیامدن به جشن فارق التحصیلی او را بخشیده ای
برای رهایی از درد هایتان باید مراحل بخشش رو اجرا کنید و برای ان باری که خطا کرد او را ببخشید.
بعد از آخرین قسمت (برسی خود)
هر نوع دلایلی را روشن کنید و بعد به دعا بروید. خوب است که با صدای بلند دعا کنید و بعد ۲ دقیقه سکوت کنید که همه بتواند از خدا این سوال ها را بپرسند. در صورت امکان، بگذار مردم یاداشتهای شخصی بردارند که چه کسی را باید ببخشند.
وقتی ۲ دقیقه تمام شد از بقیه مهربانانه بپرسید که (تا جایی که تمایل دارند) بگویند که خدا چه به آنها نشان داده است. ممکن است لیستی از کلی اشخاص داشته باشند که میخواهند ببخشند. با سوال کردن از انها، کمکشان کنید که دوست دارند با بخشیدن چه کسی شروع کنند. ما شروع کردن موضوعهای کوچک را پیشنهاد میکنیم. هرچی بیشتر درک کنند که چقدر باید ببخشند، آسان تر میشود.
اگر برنامه دارید که کسی را جلوی بقیه به سمت بخشش هدایت کنید، مطمئن شوید که خوب دارید به او گوش میدهید و دعا کنید که چه کسی را چطور باید به سمت بخشش هدایت کنید. (معیار های مهم را چک کنید:آیا این شخص به طور واضح از خدا میشنود؟ همه چیز به طور واضح توضیح داده شده و زخم بزرگی برایش به جا نگذاشته است؟ کسی تخطی گر را نمیشناسد؟)